به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه رسالت، امید به عنوان یکی از موتورهای محرکه جامعه میتواند موجبات تابآوری اجتماعی را فراهم آورد. هنگامیکه جامعه ای شاهد و ناظر تغییرات و تحولات مثبت باشد، امید اجتماعی رشد خواهد کرد. موضوعی که یک سوی آن مردم و سوی دیگرش حاکمان قرار دارند.
امید، تعاریف مختلفی دارد. برخی امید را به منزله باور به آنچه که در آینده اتفاق خواهد افتاد یا احتمال دارد اتفاق بیفتد قلمداد می کنند. برخی دیگر آن را لذتی ناپایدار تعریف می دانند که از تصوری در باب آینده حکایت دارد. اما در مورد امید اجتماعی تعریف مشخصی از سوی متخصصین اجتماعی ارائه نشده است. برخی آن را امید مشترک مردم یک جامعه میدانند. برخی هم از امید اجتماعی به عنوان ظرفیت یک جامعه یاد میکنند که می تواند در ساختن آینده تأثیرگذار باشد. این ها را سید حسن موسوی چلک می گوید.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران که معتقد است: هر چه مردم امیدوارتر باشند هم از زندگی فردی لذت بیشتری می برند، هم از زندگی اجتماعی شان. یعنی دولت و ملت در تعامل با همدیگر می توانند بستری را فراهم کنند که امید به آینده و تحقق اهداف و آرزوها بیش از پیش در جامعه ساری و جاری شود.
امید اجتماعی متأثر از اخبار و تبلیغات
نقطه نظرات فراوانی موجود است و برخی جامعه شناسان می کوشند، نقش تکتک افراد جامعه را در این مقوله مهم بدانند، از جمله شهلا کاظمیپور که می گوید: «وقتی از امید اجتماعی به عنوان یک اصطلاح جامعهشناسی یا یک حالت نسبی در جوامع مختلف صحبت میکنیم، درواقع به نقش تکتک افراد جامعه در بالا یا پایین بودن این حس جمعی اشاره کردهایم. برخلاف تصور شایع، امید اجتماعی اساسا ربطی به مدیریت جامعه، نحوه آن و ویژگیهای مسئولان ندارد؛ گرچه اینها کاملا بیتأثیر نیستند اما جامعه امیدوار درواقع برآیندی از افرادی است که چنین حالتی را از خود بروز میدهند. برای درک بهتر موضوع یک جامعه فرضی را در نظر بگیرید. این جامعه میتواند کاستیها و ویژگیهایی داشته باشد اما افراد این جامعهاند که میتوانند با بدبینی، ذهنی درگیر با کاستیها داشته و ویژگیها و نقاط قوت را در نظر بگیرند و درصدد افزایش آن باشند. با برآوردی منطقی نسبت این دو را بسنجند و حتی اگر درصدد بهترکردن اوضاع نیستند لااقل درک صحیحی از آن داشته باشند.»
به این ترتیب امید اجتماعی بیش از آنکه تابع شرایط باشد، تحت تأثیر برداشتها و اخبار و تبلیغات است و در حوزههای تربیتی نیز میتواند مورد بررسی قرار گیرد. معمولا افراد در جامعه ما از میان نگاه توأم با بدبینی، در نظر داشتن نقاط قوت و دست آخر ارزیابی نسبی و منطقی حالت اول را نشان میدهند. شهلا کاظمیپور با اشاره به این موضوع بیان می کند: «اغلب دیده میشود آن دسته از جوانانی که با تلاش فراوان و پیگیری مستمر سر کاری میروند و شغلی را برای خود دست و پا میکنند چند روزی خوشحالند اما خیلی زود به ورطه انتقاد و نارضایتی از وضعشان میافتند. گرچه نقد منطقی سازنده است ولی خردهگیری و بهانهجویی خود عاملی بازدارنده در مسیر رشد و ترقی است. قطعا کسی که با احساس مسئولیت سرکارش حاضر میشود، شغلش را دوست دارد و برای حفظ و ارتقای آن میکوشد، موفقتر از کسی است که با هر موقعیت شغلی، مشکل دارد و ترجیح میدهد ساعت ورود به محل کار را به هر نحو که شده به ساعت خروج برساند و هیچ تعلق و نقطه پیوندی جز دریافتی سر ماه به کارش ندارد. برای افزایش امید اجتماعی نیازمند امید به آینده و همینطور نیازمند نوعی تغییر نگاه، تغییر در اسلوبهای آموزشی و نیز نوعی خودسازی هستیم.»
امید اجتماعی نیازمند یک رابطه دوسویه
بی تردید امید اجتماعی متغیر مهمی برای توسعه به شمار می رود که با آن میتوان نابسامانیهای کشور را مهار کرد، اما به تعبیر برخی از جامعه شناسان در شرایط تورمی و عدم تطبیق هزینه و درآمد خانوار و اضطرابی که بهدنبال این وضعیت پدید میآید، امید خواه ناخواه رخت برمی بندد.
با این وجود تقی ابوطالبی در قامت روانشناس اجتماعی بر این باور است که نهتنها جامعه ایران بلکه هر جامعهای پر است از چالشهای بسیار که همین جزئی از فلسفه و واقعیت زندگی است؛ بههمینخاطر اصول امیدوارانه زیستن نهتنها در بزرگسالی که از کودکی باید به همه افراد جامعه آموخته شود. مردم باید یاد بگیرند که لزوما همیشه همه شرایط ایدهآل برای آنها فراهم نیست. هر جامعهای ممکن است با چالشهای زیستمحیطی، اقتصادی و سیاسی روبهرو شود ولی همه اینها دلیل نمیشود که در هر بحرانی جامعه دچار بحران امید شود و افراد به مهاجرت و… فکر کنند. پس یک شرط اصلی امید اجتماعی در این است که در شرایط بحرانی بدنه جامعه آرامش خود را حفظ کرده و با انگیزه و هدفمند به پیش برود. اما این موضوع را هم نباید فراموش کرد که در چنین شرایطی دولتمردان و کارگزاران هم باید برای آرامش مردم تلاش کنند.
بنابراین امید اجتماعی نیازمند یک رابطه دوسویه است که یک سمتش مردم و سمت دیگرش حاکمان قرار دارند.
نکته مهم دیگر در اظهارات ابوطالبی این است که برخی از افراد نقش خودشان را در افزایش امید اجتماعی دستکم میگیرند؛ مثلا یکی میگوید چون من خانهدار هستم چه کاری میتوانم در این رابطه انجام دهم؟ این همان چیزی است که نیازمند آموزش است؛ یعنی همه اقشار در هر سطحی و هر جایی میتوانند در چنین مسائل مهمی نقشآفرینی کنند و اتفاقا تأثیرگذار هم باشند.
سهم نظام تعلیم و تربیت در امیدواری
بنابراین نظام آموزشی در افزایش امید نقش دارد. موسوی چلک در این رابطه می گوید: «تحقق امید اجتماعی را باید از مدارس شروع کرد. بنابراین یکی از محیطهای تأثیرگذار ما برای افزایش امید اجتماعی آموزش و پرورش است. هیچکس نمی تواند نقش آموزش و پرورش را در این بخش منکر شود منتها آموزش و پرورشی که تفکر اجتماعی داشته باشد، در عین حالی که روی محفوظات کار می کند ،
روی تعیین کننده های اجتماعی هم کار کند. بی انگیزگی در دانش آموز تبعاتی شبیه خشونت، خودکشی، گرایش به مواد مخدر و غیره را افزایش می دهد. در مدرسه چون افراد در سنین یادگیری هستند، بی انگیزگی
می تواند روی کیفیت آموزش تأثیر بگذارد. آموزش و پرورش نه فقط در مورد امید اجتماعی بلکه برای تعیین کننده های اجتماعی باید برنامه داشته باشد. چون یکی از محیط های اجتماعی مهم و مورد وثوق جامعه است؛ حضور دانش آموز و اولیای وی و اولیای مدرسه حداقل به مدت ۱۲ سال فرصت خوبی است برای آنکه بتوانیم افرادی را وارد جامعه کنیم که تحرک و پویایی و انگیزه برای ساختن کشور در آنها بیشتر از ناامیدی و یأس باشد. یکی از محوری ترین دغدغه های نظام آموزش و پرورش همین موضوع است. آشنایی با این مقولهها و تعیین کننده هاو چگونگی رسیدن به این مؤلفهها در نهایت به افزایش امید می انجامد.»
مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران هم اگرچه میان افزایش امید در جامعه با سرمایهگذاری در آموزش ارتباطی پیوسته و مستحکم قائل است،اما می کوشد نقش و سهم خانواده را مهمتر و پررنگ تر جلوه دهد: «نقش خانواده بسیار پررنگتر از نهادهای آموزشی است زیرا شخصیت فرد بین ۵ تا ۷ سال اول زندگی شکل میگیرد و والدین در این دوره میتوانند بسیار اثرگذار باشند. خانوادهها باید به نشانهها بیشتر دقت کنند و اگر فرزندشان نمادهایی از افسردگی، پرخاشگری، وسواس و اختلال شخصیت دارد، به روانشناس و کارشناسان متخصص مراجعه کنند. در عین حال با آموزش مهارتهای زندگی میتوانند فرزندانی شاد و امیدوار و تلاشگر داشته باشند.»
او در ادامه اظهاراتش نه فقط خانواده که نقش دولت را نیز مهم برشمرده و عنوان می کند: «این واقعیت را باید پذیرفت که برخی افراد انتظاراتی از زندگی دارند که میدانند تحقق این انتظارات با توجه به بحرانهای اقتصادی فعلی، امکانپذیر نیست یا به سختی امکانپذیر است که این موضوع باعث سرخوردگی و ناامیدی می شود، در اینجا نقش دولتها بسیار اهمیت دارد، بخشی از افزایش نشاط و امید در جامعه مربوط به خانواده است اما بخشی از آن نیز مربوط به دولتها و حقوقی است که باید برای رفاه و آسایش افراد جامعه فراهم شود. خانوادهها و مسئولان باید تلاش کنند تا زمینه امید و احساس خودباوری در جامعه افزایش یابد و افراد در صحنه حضور داشته باشند و به هر نحوی از هر نوع قدرت و توان خود استفاده کنند. امید جنبه فردی ندارد و نظام و نهادهای اجتماعی و رسانهها در شکلگیری و رشد امید در افراد جامعه تأثیرگذار هستند. در عین حال سیاستمداران باید در مسیر رشد، توسعه و پویایی کشور حرکت و به ایجاد نشاط و روحیه امیدواری در جامعه کمک کنند.»
پرسشی که در این میان به ذهن خطور می کند، این است که چرا امید اجتماعی مهم است؟ این موضوع «زمینه را برای افزایش مشارکت اجتماعی فراهم کرده و اعتماد را در جامعه بالا می برد. مانع فروپاشی و شورش های اجتماعی و از هم گیسختگی اجتماعی میشود.
حس تعلق را در جامعه افزایش داده و مسئولیت پذیری را جایگزین بی تفاوتی اجتماعی می کند.» این را سیدحسن موسوی چلک می گوید. رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران بر این باور است که «وقتی افراد جامعه امیدوار باشند همه ظرفیت های فردی و ظرفیت های جامعه رشد می کند و نیز بستر مشارکت اجتماعی در آن جامعه شکل می گیرد و افزایش می یابد. در همه جای دنیا مشارکت موتور محرکه جامعه است؛ در مشارکت اعتماد هم است، با وجود این دو مؤلفه، سرمایه اجتماعی هم طبیعتا بالاتر خواهد بود. و اینها نسبت مستقیم با هم دارند؛ در جامعه ای که سرمایه اجتماعی بالا باشد، طبیعتا امید به آینده بیشتر خواهد بود. چه سرمایه گذاری ای بیشتر از این که ما بتوانیم امید را در جامعه افزایش دهیم. امید است که جامعه را به نقطه ای می رساند که چشم انداز اصلاح امور در آینده را ببیند. در جامعه ای که امید نباشد افسردگی، هرج و مرج و بی تفاوتی است. در آن جامعه نشاط نیست. جامعه ای که امیدوار است، نشاط و رضایت بالاتری دارد. ابعاد سلامت چه روانی و چه اجتماعی بالاتر خواهد بود. به همین دلیل یکی از انتظاراتی که از دولت ها می رود، این است که امید در دل مردم از بین نرود. در جامعه ناامید، اعتماد نخواهد بود و فاصله بین ملت و دولت افزایش پیدا می کند. افزایش این فاصله تأثیر منفی روی امنیت جامعه می گذارد.»
چلک در این باره که برای افزایش امید درجامعه چه باید کرد؟ خاطرنشان می کند: «مردم باید حس کنند روند جامعه رو به رشد و مثبت است. و این جز با نشان دادن تصمیمات اجرا شده و کارهایی که به منظور ایجاد امید برای مردم انجام شده بهدست نمیآید. اینها بخشی از مؤلفههایی است که امید را در جامعه بالا می برد.»
زنده نگه داشتن امید
جامعه ناامید را مخاطرات و پیامدهای فراوانی تهدید می کند. بنابراین باید به هر بهانهای امید را زنده نگه داشت. هنگامی که شرایط کشور خطیر است، گفتوگو میتواند بهترین راهحل برای عبور از ناامیدی به سمت گشودگی و امید باشد. این توصیه هادی خانیکی، استاد علوم ارتباطات است که سال ۹۸ در مراسم رونمایی از کتابش با عنوان «امید اجتماعی؛ چیستی، وضعیت و سببشناسی» مطرح و تأکید کرده است: «مسئله امید، مسئله امروز، دیروز و فردای جامعه ماست. وقتی که جامعهای برای خودش و دیگران قصه ناامیدی را بسراید، دچار فروپاشی میشود؛ اول فروپاشی ذهنی و بعد فروپاشی عینی. در واقع، ناامیدی عاملی برای زوال اجتماع و انهدام یک ملت است. جامعهای که دچار ناامیدی شود، نمیتواند روی پای خودش بایستد. مشکلات غیرقابل کتمان جامعه را میتوان با امید و ایجاد ظرفیتهای بزرگی حل کرد.»
البته این موضوع به این معنا نیست که همه مسائل را میتوان با امید حل کرد، بلکه به تعبیر خانیکی میتواند در جامعه امروز ما انتخابی مهم باشد.
مقوله ای که حتی می تواند روی توسعه اقتصادی اثر بگذارد و امنیتی همه جانبه را در جامعه فراهم کند. بنابراین باید امید اجتماعی را در جامعه مستمر و پایدار کرد. نگهداشت امید اجتماعی یک گام است و افزایش امید اجتماعی گامی مهمتر و باید برای تحقق آن برنامه ریزی کرد.
نظر شما